همیشه مهربان باشید
سوال: اگر گفتی عکس و ترمز چه فرقی دارند؟ جواب: عکس را اول می ایستند بعد می گیرند، اما ترمز را اول می گیرند، بعد می ایستند. نوک علی:حسن مدادی را که به من دادی نوک ندارد. حسن: مگر مداد جوجه است که نوک داشته باشد. علت مادر: هوشنگ جان، چرا دوباره نقو نوق می کنی؟ هوشنگ: پسر همسایه اذیتم کرد. مادر: چه کارت کرد، مادرجان؟ هوشنگ: می خواستم یک مشت بزنم توی کله اش، جاخالی داد، دستم خورد به دیوار. جمله سازی به مظفر گفتند با آجر یک جمله بساز. گفت: اگر بخواهم بسازم با آجر خانه می سازم، چرا جمله بسازم. خیابان اولی: ببخشید آقا! این خیابان به کجا می رود؟ دومی: تا جایی که می دانم، این خیابان تا به حال جایی نرفته است! خرمگس معلم: بچه ها کسی می تواند بگوید چرا به بعضی از مگس ها، خرمگس می گویند. شاگرد: چون آن ها عقل درست و حسابی ندارند. ورود ممنوع پدر: پرویز جان چرا نرفتی مدرسه؟ پرویز: تا سر کوچه مدرسه مان رفتم، و فوری برگشتم. پدر: چرا؟ پرویز: آخر، همین امروز صبح آن جا یک تابلو زده اند که رویش بود: ورود ممنوع. فایده عینک بچه: مادربزرگ شما چرا عینک می زنید؟ مادربزرگ: من عینک می زنم تا چشم هایم بهتر ببیند. آخر عینک چیزها را بزرگتر نشان می دهد. بچه: پس، مادربزرگ، خواهش می کنم وقتی که می خواهید به من شیرینی بدهید، عینکتان را بردارید.
Power By:
LoxBlog.Com |